معنی شهرستانی در خراسان رضوی
حل جدول
گناباد
شهرستانی در خراسان
گناباد
ازشهرهای خراسان رضوی
خواف
شهر خراسان رضوی
کاشمر
طرقبه
بردسکن
درگز
سرخس
چناران
سبزوار
گناباد
رشتخوار
آبشارهای خراسان رضوی
ارزنه، استای بالا، دافی، رود معجن، آبقد، اخلمد، برغمد، چهارتکاب، کریز، آبگرم، ارتکند، چرم، خورعلیا، زاوین، قرهسو، کاخک، آبشار بار، بوژان، دررود
لغت نامه دهخدا
شهرستانی. [ش َ رَ / رِ نی ی] (اِخ) ابوالفتح محمدبن ابوالقاسم عبدالکریم. فقیه و متکلم و عالم ادیان، از دانشمندان اشعری، متولد در شهرستان یا شهرستانه ٔ خراسان. متولد سال 479 و متوفی در 548 هَ. ق. وی نزد ابوالمظفر خوافی قاضی طوس و ابونصر قشیری و ابوالقاسم سلمان بن ناصر انصاری و ابوالحسن علی بن احمد مدینی علم آموخت و در بحث و مناظره و وعظ و تذکیر از مشاهیر عهد گردید.مدتی در خوارزم بسر برد و سه سال در بغداد زیست. پس از بازگشت از بغداد باقی عمر را در خراسان گذرانید و مدتی ملازم مجدالدین ابوالقاسم علی نقیب سادات ترمذبود و دو کتاب خود «الملل و النحل » و المصارعه را بنام او تألیف کرد و سپس بخدمت سلطان سنجر پیوست و آنگاه به مولد خود شهرستان رفت و همانجا بود تا درگذشت. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به الاعلام زرکلی ج 3 ص 918، غزالی نامه ص 277، عیون الاخبار ج 2 ص 20 و 136، ضحی الاسلام احمد امین، خاندان نوبختی عباس اقبال، کلام شبلی، تاریخ ادبیات ایران ادوارد براون، روضات الجنات خوانساری ص 725 و معجم المطبوعات العربیه ج 3 ص 1153 شود.
واژه پیشنهادی
خلیل آبادقوچانتربت جامنیشابورتربت حیدریهانابد، باجگیران، باخرز، بار، بایگ، بجستان، بردسکن، بیدخت، تایباد، تربت جام، تربت حیدریه، جغتای، جنگل، چاپشلو، چکنه، چناران، خرو، خلیل آباد، خواف، داورزن، دررود، درگز، دولت آباد، رباط سنگ، رشتخوار، رضویه، رودآب، ریوش، سبزوار، سرخس، سلامی، سلطان آباد، سنگان، شادمهر، شاندیز، ششتمد، شهرآباد، صالح آباد، طرقبه، عشق آباد، فرهادگرد، فریمان، فیروزه، فیض آباد، قاسم آباد، قدمگاه، قلندرآباد، قوچان، کاخک، کاریز، کاشمر، کدکن، کلات، کندر، گناباد، لطف آباد، مشهد، مشهد ریزه، ملک آباد، نشتیفان، نصرآباد، نقاب، نوخندان، نیشابور، نیلشهر، همت آبادکاشمر
معادل ابجد
3158